حضرت آيت الله خامنهاي در تاريخ 4/10/1370 ديدار با اعضاي شوراي فرهنگي، اجتماعي زنان و مسئولين اولين كنگره حجاب اسلامي كه به مناست ميلاد حضرت زهرا (س) برگزار شد، به نقش و اهميت حجاب در جامعه ايراني و اثرگذاري آن بر وضعيت بانوان پرداختند:
بحران «خانواده» در جهان
مسألهى «خانواده» كه امروز يك مشكل اساسى در دنياست، از كجا ناشى مىشود؟ از نحوهى نگرش به مسألهى زن، يا از نگرش به ارتباط زن و مرد ناشى مىشود. چرا خانواده كه يك نهاد طبيعى و اساسى وجود بشرى است، الان در دنيا اين قدر دچار بحران است؛ به طورى كه اگر كسى در دنياى به اصطلاح متمدن غربى امروز، يك پيامِ ولو خيلى رقيقى دربارهى استحكام بنيان خانواده داشته باشد، از او استقبال مىكنند؛ هم زنان استقبال مىكنند، هم مردان استقبال مىكنند، هم كودكان استقبال مىكنند؟ اگر اين يك قلم مسألهى خانواده را شما در دنيا بررسى كنيد و اين بحرانى را كه در مسألهى «خانواده» وجود دارد، درست مورد توجه و كاوش قرار بدهيد، مىبينيد كه اين ناشى از آن است كه مسائل مربوط به ارتباطات دو جنس و همزيستى دو جنس و روابط دو جنس حل نشده، يا به تعبير ديگرى، نگرش، نگرش غلطى است. حالا ما كه در مجموعهى افكارى كه مردان آنها را درست كردهاند، قرار مىگيريم، مىگوييم نگرش به مسألهى زن درست نيست؛ مىتوان گفت نگرش به مسألهى مرد درست نيست - تفاوتى نمىكند - يا نگرش به كيفيت دو جنس، يعنى هندسهى قرار گرفتن دو جنس، نگرش غلطى است.
زنان غربى، تا اندكى پيش، حقوق مالى مستقلى نداشتند!
ما از دنياى غرب كه آمدند زن بشرى را در طول دورههاى گذشته تا امروز اينقدر مورد تحقير قرار دادند، طلبگاريم. شما ببينيد در اروپا و در كشورهاى غربى، تا اندكى پيش زنان حقوق مالى مستقلى نداشتند. من يك وقت بدقت آمارش را استخراج كردم و در صحبتى - ظاهراً در نماز جمعهى چهار، پنج سال پيش از اين بود(5) - آن را مطرح كردم. مثلاً تا اوايل قرن بيستم، با همهى آن ادعاهايى كه شده است، با آن كشف حجاب عجيب و غريبى كه در غرب روزبهروز هم بيشتر شده، با آن اختلاط جنسى بىنهايت و بىمهار - كه خيال مىكنند اين احترام كردن و ارزش دادن به زن است - درعينحال زن غربى حق نداشته از ثروتى كه متعلق به خودش بوده، آزادانه استفاده كند! در مقابل شوهر، مالك دارايى خودش نبوده است. يعنى زنى كه ازدواج مىكرد، ثروت و دارايى و ملكش متعلق به شوهرش بود؛ خودش حق نداشت نسبت به آن تصرفى بكند؛ تا اينكه بتدريج حق مالكيت و حق كار، تا اوايل قرن بيستم به زنان داده شد. يعنى اين مسألهيى كه جزو اوليترين حقوق بشرى است، از زن دريغ داشتند؛ اما فشار و تكيهى بيشتر را روى آن مسألهيى گذاشتند كه درست نقطهى مقابل مسائل ارزشى واقعى است كه در اسلام به آن اهتمام شده است. اينكه ما حالا در باب حجاب اين همه تأكيد داريم، علتش اين است.
بحث پوشش زن نبايد از هجوم تبليغاتى غرب متأثر باشد
به نظر ما، بحثهايى كه درباب پوشش زن مىشود، بحثهاى خوبى است كه انجام مىگيرد؛ منتها بايد توجه كنيد كه هيچ بحثى در اين زمينههاى مربوط به پوشش زن، از هجوم تبليغاتى غرب متأثر نباشد؛ اگر متأثر از آن شد، خراب خواهد شد. مثلاً بياييم با خودمان فكر كنيم كه حجاب داشته باشيم، اما چادر نباشد؛ اين فكر غلطى است. نه اينكه من بخواهم بگويم چادر، نوع منحصر است؛ نه، من مىگويم چادر بهترين نوع حجاب است؛ يك نشانهى ملى ماست؛ هيچ اشكالى هم ندارد؛ هيچ منافاتى با هيچ نوع تحركى هم در زن ندارد. اگر واقعاً بناى تحرك و كار اجتماعى و كار سياسى و كار فكرى باشد، لباس رسمى زن مىتواند چادر باشد و - همانطور كه عرض كردم - چادر بهترين نوع حجاب است.
البته مىتوان محجبه بود و چادر هم نداشت؛ منتها همينجا هم بايستى آن مرز را پيدا كرد. بعضيها از چادر فرار مىكنند، به خاطر اينكه هجوم تبليغاتى غرب دامنگيرشان نشود؛ منتها از چادر كه فرار مىكنند، به آن حجاب واقعى بدون چادر هم رو نمىآورند؛ چون آن را هم غرب مورد تهاجم قرار مىدهد!
شما خيال كردهايد كه اگر ما چادر را كنار گذاشتيم، فرضاً آن مقنعهى كذايى و آن لباسهاى «و ليضربن بخمرهنّ على جيوبهنّ»(6) و همانهايى را كه در قرآن هست، درست كرديم، دست از سر ما بر مىدارند؟ نه، آنها به اين چيزها قانع نيستند؛ آنها مىخواهند همان فرهنگ منحوس خودشان عيناً اينجا عمل بشود؛ مثل زمان شاه كه عمل مىشد. در آن زمان، زن اصلاً پوشش و حجابى نداشت؛ حتّى در اينجاها وقتى نوبت به اين كارها مىرسد، بىبندوبارى خيلى بيشتر هم مىشود؛ كمااينكه در زمان شاه، بىبندوبارىيى كه در همين شهر تهران و بعضى ديگر از شهرهاى كشور ما بود، از معمول شهرهاى اروپا بيشتر بود! زن معمولى در اروپا، لباس و پوشش خودش را داشت؛ اما در اينجا آنطورى نبود. آنطور كه ديده بوديم و شنيده بوديم و مىدانستيم و مناظرى كه از آن وقت الان جلوى نظر من هست، انسان واقعاً حيرت مىكند كه چرا بايستى اينگونه بشود؛ كمااينكه در خيلى از كشورهاى متأسفانه عقبماندهى مسلمان و غيرمسلمان هم همينطور است. بنابراين، بايد بدقت و با نهايت كنجكاوى و بدون اغماض، مسائل ارزشى را رعايت كرد.
نبايد زنان به سمت تجملگرايى سوق پيدا كنند
يك جمله را هم در پايان صحبتم عرض بكنم. اين گرايش به تجملگرايى كه مدتها بود در جامعهى ما يواش يواش كم شده بود، يا در اوايل انقلاب مثلاً خانمها به تجملات و زر و زيورها اعتنايى نمىكردند، متأسفانه باز اين چيزها - آنطور كه شنيده مىشود - در جامعهى ما دارد رشد مىكند. زنان انديشمند و بافكر و بامعرفت جامعهى ما بايد اين را خطر بدانند. نبايد زنان به سمت تجملگرايى سوق پيدا كنند. البته اين خطر براى مردان هم هست؛ منتها در زنان بيشتر و امكانش زيادتر است. وانگهى در اين قضيه، در موارد بسيارى، مردان تحت تأثير زنانشان قرار مىگيرند. شماها واقعاً بايد با اين قضيه مبارزه كنيد؛ خودتان هم مراقبت نماييد.
من با تظاهر به تجمل و تجملگرايى در حد معتدلِ كمِ ناگزيرش مخالفتى نمىكنم؛ ليكن اگر بنا شد كه روند افراطى پيدا كند، چيز بسيار مزخرفى است. در لباس، در آرايش، در زر و زيورها و طلا و جواهرات، خانمها بايستى خيلى اهميت بدهند كه امساك بشود و بىاعتنايى به اين چيزها انجام بگيرد، تا شايد انشاءاللَّه به درخشندگيها و زيباييهاى واقعىتر بيشتر توجه بشود، تا به اين زيباييهاى ظاهرى.