توصيه هاي شهيد آيت الله دستغيب به علي‌محمد دستغيب

توصيه هاي شهيد آيت الله دستغيب به علي‌محمد دستغيب

هر كسي مي‌خواهي باش! خودت را مجتهد مي‌داني، مقدمات خوان مي‌داني، نمي‌دانم، هر چه خودتان مي‌دانيد. بر تو واجب است امروز تبعيت از يك نفر، تو حق نداري در مقابل رهبر حرفي بزني، تماما بايد تبعيت كنند ...

به گزارش گروه پاتوق شيشه اي «شبكه خبر دانشجو»، جريان مسجدقبا و در راس آن سيد علي محمد دستغيب با سوءاستفاده از نام شهيدبرگوار آيت الله دستغيب سعي در موجه جلوه دادن خود مي کنند، وحتي اگر رايي در انتخابات جمع مي کنند بخاطر استفاده از نام شهيد دستغيب مي باشد.

سيد علي محمد دستغيب برخلاف تصوري که عده اي در اذهان مردم ايجاد کرده اند، خواهرزاده شهيد دستغيب مي باشد نه فرزند وي. اين گروه براي سرپوش گذاشتن بر کارهاي خود هميشه از نام اين شهيد سوءاستفاده مي کنند. اين درحاليست که نشانه قرابت افراد با شهدا، نزديکي خويشاوندي نيست وآنچه که معيار و شاخص است نزديکي در رفتار وگفتار افراد مي باشد.

حال با نگاهي به سخنان شهيد بزرگوار آيت الله دستغيب مواضع و عملکرد سيد علي محمد دستغيب را با آن مقايسه بکنيد وخودتان قضاوت کنيد. تبعيت پذيري از ولايت فقيه، نفي تئوري ولايت فقهاء سيد علي محمد دستغيب، تاييدات صريح شهيددستغيب بر رهبري عظيم الشأن و ... نکاتي است که در همين چند خط سخنراني آن شهيد نمود دارد.

جهت دريافت فايل صوتي اينجا را کليک کنيد:

شهيد آيت الله عبدالحسين دستغيب: كيست كه اين ناله مرا به گوش عمامه [به] سرهاي ايران برساند، هر كسي مي‌خواهي باش! خودت را مجتهد مي‌داني، مقدمات خوان مي‌داني، نمي‌دانم، هر چه خودتان مي‌دانيد. بر تو واجب است امروز تبعيت از يك نفر، تو حق نداري در مقابل رهبر حرفي بزني، تماما بايد تبعيت كنند...

هر عمامه سري كه از رهبر مكرم فاصله بگيرد، لعنت خدا برش باد. تمام عمامه سرها همه بايد مطيع، همه بايد مطيع يك رهبر، امام يكي نائب امام هم يكي، ديگري هيچ تقدم ندارد .همه بايد فرمان ببرند، همه بايد اطاعت بكنند. يک نفر ميزان است.ت عدد غلط است.

حتي مكرر گفته‌ام، حسن و حسين يكي شان امام بود، حسن امام، حسين ماموم، هيچ وقت حسين تا حسن بود در عرض نبود، تابع، تابع، هر چه بهش مي‌گفتند، مي‌گفت هرچه حسن بفرمايد، دو تا امام نمي شود، دو تا نائب امام هم غلط است، دو تا رهبر غلط است. رهبري يکي وآن هم معين است.

مواظب باشيد گرگ ها شما را از رهبر الهي جدا نکنند، شما را گروه گروه نکنند، شما را طعمه خودشان قرار ندهند. وسيله پيشرفت دشمن نشويد. شما الان در جبهه جنگيد، در جبهه جنگ ديني هستيد.

واي به امتي كه از رهبر الهي خود فاصله بگيرد، هلاك است، هلاك است، طعمه دشمن است.

خدايا به رهبر عظيم الشان ما طول عمر عنايت فرما! حيات او را متصل فرما به ظهور مهدي عالم محمد(ع)! اميدوارم تمام دشمنان آرزو به گور ببرند، نيست ونابود گردند!/

آیت‌الله روح‌الله خاتمی: پسر من غربزده است!

حضرت آیت الله خزعلی در بین عزاداران دانشگاه فردوسی در محرم امسال فرمودند در زمانی که سید محمد خاتمی به وزارت ارشاد منصوب شد برای عرض تبریک به خدمت حضرت آیت الله العظمی خاتمی (پدر محمد خاتمی) رفتیم که با ناراحتی ایشان مواجه شدیم و ایشان گفت" خطرناک است  پسر من غرب زده است "

ایشان فرمودند متا سفانه در دوره ای  افرادی غرب زده رئیس جمهور شدند باعث  شدند کشور پست رفت کند.همچنین ایشان بیان کرد در جلسه ای 3 نفره که من و آیت الله جنتی در خدمت مقام معظم رهبری بودیم آیت الله جنتی بیان کرد ما در شورای نگهبان به  خاتمی رای دادیم و پشیمان هستیم.

دانلود فیلم سخنرانی ایه الله خزعلی

ریزش ها و رویشها در نظام اسلامی

 

موضوع ریزش‌ها در نظام اسلامی مانند هر پدیده‌ی اجتماعی دیگر، تك‌عاملی و تك‌ساحتی نیست. علل و عوامل مختلفی می‌توانند در بروز این پدیده نقش داشته باشند. اما بعضی عوامل، عوامل معلِّل هستند و بعضی مدلِّل. گاهی علت‌های روان‌شناختی و جامعه‌شناختی سبب می‌شود كه شخصی ریزش كند؛ مثلاً به‌عنوان شخصیت انقلابی حضور داشته، سال‌ها زندان و زجر كشیده، شكنجه دیده و در پیروزی نهضت نقش مؤثر داشته اما پس از مدتی می‌شود علیه انقلاب. از طرفی ممكن است دلائل مدلّل هم باشند؛ یعنی وجود معرفت‌هایی سب عدول از فرآیند انقلاب شده و منشأ ریزش گردند.
آموزه‌های دینی برخی علل روان‌شناختی و جامعه‌شناختی این پدیده را بیان كرده‌اند كه به شرح آن می‌پردازم:

1. تأثیر مال حرام؛ انسانی كه اهل حرام‌خوری شود، به مرور زمان دیگر نمی‌تواند مسیر درست را طی ‌كند و در برابر نهضت اصیل اسلامی هم می‌ایستد. چرا طلحه و زبیر مقابل امیرالمؤمنین ایستادند؟ مهم‌ترین عامل آن فرصت استفاده از اموال نامشروع بود كه باعث شد تا آن‌ها ثروت‌های بادآورده كسب كنند. كسب مال حرام، سبب ‌شد حقیقت را نفهمیده و در برابر حقیقت بایستند.

به نظر بنده در انقلاب اسلامی ما نیز این اتفاق افتاد. برخی اشخاص و گروه‌ها بعد از ارتحال حضرت امام(ره) به دنبال این بودند كه بخش دولتی كاهش پیدا كند و به یك معنا بحث خصوصی‌سازی تقویت شود و سرمایه‌هایی از دولت را در اختیار بخش خصوصی قرار دهند. در مسأله‌ی واگذاری، یك فرض این بود كه سازمان‌ها و نهادها و شركت‌های دولتی را به سرمایه‌داران بدهند تا آن‌ها كار اقتصادی‌ای را كه تا آن روز دولت انجام می‌داد، برعهده گیرند. این مدل را آقایان نپذیرفتند. ترس آن‌ها از این بود: سرمایه‌دارانی كه اصلاً تعلق خاطری به انقلاب ندارند، وقتی شركت‌های اقتصادی را در دست گرفتند و سرمایه‌شان بیشتر شد، تك قطبی شوند و به‌واسطه‌ی قدرت اقتصادی، قدرت سیاسی پیدا ‌كنند و انقلاب را از بین ببرند. بنابراین نباید بخش‌های دولتی را در اختیار این بخش قرار داد.

بهترین راه این است كه بخش‌های دولتی در اختیار نیروهای انقلابی قرار گیرد و بخش خصوصی به آن‌ها واگذار شود. اما اكثر آن افراد پول نداشتند تا این شركت‌ها را خریداری كنند. بنابراین دولت به ثمن بخس این شركت‌ها را فروخت و به این بخش خصوصی واگذار كرد. جالب است كه آن‌ها آن ثمن بخس را هم نداشتند و آن را با گرفتن وام كم‌بهره یا بلاعوض تهیه كردند؛ یعنی هم پول از خزانه‌ی مملكت بیرون آمد و هم بخش‌های دولتی در اختیار بخش خصوصی قرار گرفت. این جریان سبب شد افرادی كه تا دیروز صدهزار تومان پول نداشتند، به قطب‌های اقتصادی در كشور تبدیل شوند. این یعنی ثروت بادآورده- كه رهبری هم بارها نسبت به آن هشدار دادند- سبب شد بعضی انقلابیون علیه انقلاب شوند. چرا؟ چون زمانی‌ كه انقلاب را در تعارض با ثروت خود دیدند، ثروت‌شان را بر انقلاب ترجیح دادند. یعنی تعلق خاطر آن‌ها به ثروت و جایگاهشان، بیشتر از تعلق به انقلاب است كه طبیعتاً در هنگام تزاحم، انقلاب قربانی خواهد شد.
اگر ثروت‌ها عادلانه و براساس مشاركت و سهام عادلانه توزیع می‌شد، این ثروت عظیم دست شخص خاصی قرار نمی‌گرفت كه در عرض چهار‌ پنج سال، تبدیل به قطبی در برابر انقلاب شود. به نظر من از مهم‌ترین عوامل ریزش‌ها، ساختار غلط اقتصادی و فقر یا ضعف قانونی است كه در فعالیت‌های اقتصادی وجود دارد.
2. لجاجت؛ برخی شخصیتاً لجوج‌اند و به همین دلیل اصلاً دنبال منطق و استدلال نیستند. شاید در ابتدا نیز ظاهری منطقی داشته باشند اما وقتی به اصطلاح كم بیاورند، از هر ابزار غیرمنطقی استفاده می‌كنند تا حرف خودشان را به كرسی بنشانند. این اشخاص به لحاظ روحی و روانی نتوانسته‌اند این اشكال را در خودشان از بین ببرند و آسیب‌های درونی‌شان را اصلاح كنند. این كمبودها نیز می‌توانند در ریزش افراد تأثیرگذار باشند.

3. ساده‌اندیشی؛ برخی اشخاص به‌راحتی نسبت به بعضی‌ دیگر اعتماد شدید می‌كنند و نسبت به بعضی دیگر هیچ اعتمادی ندارند؛ یعنی آن ذكاوت و بصیرت لازم را برای تشخیص ندارند. ما در تاریخ انقلاب كسانی داشتیم كه فقیه بودند، مجتهد بودند، ولی در عرصه‌ی سیاست بصیرت سیاسی نداشتند. چرا؟ دلیلش این است كه به یكی ‌دو نفر اعتماد می‌كردند و حاضر نبودند حرف و مستند دیگران را بپذیرند. این یك ویژگی شخصیتی است كه می‌تواند در بروز چنین پدیده‌ای مؤثر باشد

 

ادامه نوشته

تجمع دانشجويان و طلاب مشهد

دانشجويان و طلاب مشهدي روز سه شنبه در محکوميت اهانت به ارزشهاي اسلامي و اصل ولايت فقيه مقابل دادگستري استان خراسان رضوي تجمع و مراتب انزجار خود را از اقدام حرمت شکنان در روز عاشورا اعلام کردند  .
شرکت کنندگان در اين تجمع با سردادن شعارهاي موسوي کروبي اين آخرين اخطار است، مزدور آمريکايي ما آمده ايم کجايي، مرگ بر منافق، مرگ بر ضد ولايت فقيه، سبز فقط سبز علي لعنت به سبز اموي، منافق حيا کن مملکت را رها کن، مرگ بر اسلام آمريکايي، عامل استبکباري مرگت باد ننگت باد جريان استکباري مرگت باد ننگت باد، فتنه گر مرگت باد ننگت باد مراتب انزجار خود را از هتک حرمت به مقدسات و ارزشهاي اسلامي و اصل ولايت فقيه در روز عاشورا اعلام کردند.
آحاد مختلف مردم مومن و ولايتمدار مشهدي در اين تجمع با شعارهاي الله اکبر، عزا عزاست امروز روز عزاست امروز مهدي صاحب زمان (عج) صاحب عزاست امروز، دانشجو مي ميرد ذلت نمي پذيرد، خوني که در رگ ماست هديه به رهبر ماست، ما اهل کوفه نيستيم علي تنها بماند، مگر امت بميرد علي تنها بماند و لبيک يا حسين ، ضمن حمايت قاطع از منويات رهبر معظم انقلاب خواستار برخورد قاطع دستگاه قضايي با مسببان فتنه ها و اهانت به ارزشهاي اسلامي شدند.
در پايان اين تجمع کيفر خواستي خطاب به دادستان عمومي و انقلاب تهران در برخورد قاطع با مسببان حرمت شکني در روز عاشورا قرائت شد که حاضران با تکبير از آن حمايت کردند.
در بخشهايي از اين کيفر خواست آمده است: با عنايت به اينکه در ماههاي اخير عده اي خود فروخته در راستاي اهداف سوء خود مقابله با اسلام و اصل ولايت فقيه و ارزشهاي اسلامي و آرمانهاي امام راحل و شهدا را آماج کينه توزي هاي خود قرار دادند، ما مردم مشهد تا آخرين قطره خون خود ضمن حمايت از منويات حکيمانه رهبر معظم انقلاب از اسلام و ارزشهاي اسلامي و انقلابي دفاع مي کنيم.
در ادامه اين کيفر خواست عنوان شده است: ديگر زمان مماشات با سران فتنه به اتمام رسيده و دستگاه قضايي بايد بدون اغماض با قاطعيت با سران و سردمداران فتنه و اهانت به ارزشهاي والاي اسلامي برخورد قاطع کند.

براندازی «فتنه»18 تیر78

 در دهه دوم پس از پيروزي انقلاب اسلامي اگر بخواهيم حادثه اي را به عنوان نماد بيروني و بارز «توطئه پنهان» و دست هاي منافقين داخلي و خارجي براي براندازي نظام جمهوري اسلامي نام ببريم، شايد مهمترين حادثه، واقعه 18 تير 78 باشد.

غائله 18 تیر؛ واقعه اي که اگرچه به نظر در مدت کوتاه چند روزه اتفاق افتاد و خاتمه يافت، اما در تحليل آن بايد سير تحولات و وقايع، از مدت ها قبل را مد نظر قرار داد.

البته در اين زمينه تحليل و تفسير هاي گوناگوني از سوي گروه هاي مختلف ارائه شده است، اما اگر بخواهيم به تحليل جامعي از اين حادثه دست يابيم، يادآوري سخنان روشنگرانه مقام معظم رهبري در ديدار مسئولان و جمعي از اقشار مردم يزد در تاريخ 16 دي ماه 86 کاملترين و موجزترين تحليل خواهد بود.

معظم له در اين ديدار، شرايط کشور را بعد از پيروزي انقلاب اسلامي همواره حساس دانسته و به توطئه هاي گوناگون از جمله طراحي يک برنامه 10 ساله، بعد از رحلت امام خميني (ره) اشاره نمودند.

ايشان با تشريح برخي جزئيات برنامه 10 ساله دشمن بعد از رحلت امام (ره) خاطرنشان کردند: «دشمن تصور مي کرد بعد از رحلت امام خميني به عنوان يکي از ستون هاي اصلي حفظ نظام، مي تواند با يک برنامه دقيق پايه هاي فرهنگي و اعتقادي مردم را سست کند و با تغيير ذهنيت مردم نسبت به انقلاب اسلامي زمينه بازگشت مجدد استبداد و سلطه پذيري را فراهم کند.»

مقام معظم رهبري از تهاجم گسترده، تهاجم سياسي داخلي، تهاجم سياسي بين المللي، برجسته سازي برخي افراد ضد انقلاب و پررنگ کردن حضور سياسي برخي افراد غير معتقد به نظام اسلامي، به عنوان محورهاي اصلي برنامه 10 ساله دشمن بعد از رحلت امام (ره) نام بردند و افزودند: «دشمن به خيال خود تصور مي کرد بعد از اجراي اين محورها در مدت 10 سال با يک جرقه مي تواند قشرهايي از مردم را بر ضد نظام بشوراند و ماجراي تير ماه 78 در همين چارچوب قابل تحليل است.»

همانگونه که در بيانات رهبر انقلاب آمده، دشمن طرح ده ساله اي را از خرداد 68 تا تير 78 براي ضربه زدن به نظام و به دنبال آن حذف نظام و بازگرداندن مردم به فرهنگ قبل از انقلاب طراحي کرده بود.

تهاجم فرهنگي گسترده از يک سو، تهاجم سياسي داخلي – به عنوان نمونه اصلاحات آمريکايي با هدف حذف ولايت فقيه، حذف نهادهاي پس از انقلاب، رفراندوم و تغيير قانون اساسي- و تهاجم سياسي خارجي از جمله تحريم ايران، تحت فشار گذاشتن ايران، ادعاي اجماع جهاني عليه ايران و محور شرارت نشان دادن ايران، از جمله تلاش هاي همه جانبه براي رسيدن منافقين داخلي و خارجي به اهداف شوم خود و استکبار جهاني بود.

اوج اين طراحي 18 تير 78 و اجراي آن توسط برخي عناصر خود فروخته و وابسته – که بعدها نيز وابستگي شان به نظام سلطه جهاني و غرب مشخص شد – بود که با تحريک اراذل و اوباش در پوشش نام مقدس دانشجو پايتخت را مورد هجوم قرار داده و با نافرماني مدني و جنبش مردمي با تابلوي دانشجويي نهايتا قصد حمله به بيت مقام معظم رهبري – توطئه و طرحي که بعدها افشا شد – را مد نظر داشتند که به لطف خدا و حضور به موقع نيروهاي مردمي در صحنه اين توطئه عقيم ماند.

در جريان اين حادثه نظام ولايي راه خود را يافت و مردم به عمق توطئه و خواب آشفته اي که دشمن تدارک ديده بود پي بردند. پس از اين حادثه روند سياسي سياست بازان وابسته به غرب از 23 تير78 رو به افول رفت که اين افول همچنان ادامه دارد.

بسياري از مهره هاي کليدي جريان 18 تير 78 بعدها از کشور فرار کرده و به آغوش اربابان خود پناهنده شدند، جريان افراطي که قصد تغيير نظام و تغيير قانون اساسي و حذف رهبري را داشتند با ايادي شان رسوا شده و آرام آرام به دست مردم از صحنه حذف گرديدند.

دشمن فهميد اگرچه با جوسازي و جنگ رواني و ظاهر

در دهه دوم پس از پيروزي انقلاب اسلامي اگر بخواهيم حادثه اي را به عنوان نماد بيروني و بارز «توطئه پنهان» و دست هاي منافقين داخلي و خارجي براي براندازي نظام جمهوري اسلامي نام ببريم، شايد مهمترين حادثه، واقعه 18 تير 78 باشد.

گروه انديشه -

غائله 18 تیر؛ واقعه اي که اگرچه به نظر در مدت کوتاه چند روزه اتفاق افتاد و خاتمه يافت، اما در تحليل آن بايد سير تحولات و وقايع، از مدت ها قبل را مد نظر قرار داد.

البته در اين زمينه تحليل و تفسير هاي گوناگوني از سوي گروه هاي مختلف ارائه شده است، اما اگر بخواهيم به تحليل جامعي از اين حادثه دست يابيم، يادآوري سخنان روشنگرانه مقام معظم رهبري در ديدار مسئولان و جمعي از اقشار مردم يزد در تاريخ 16 دي ماه 86 کاملترين و موجزترين تحليل خواهد بود.

معظم له در اين ديدار، شرايط کشور را بعد از پيروزي انقلاب اسلامي همواره حساس دانسته و به توطئه هاي گوناگون از جمله طراحي يک برنامه 10 ساله، بعد از رحلت امام خميني (ره) اشاره نمودند.

ايشان با تشريح برخي جزئيات برنامه 10 ساله دشمن بعد از رحلت امام (ره) خاطرنشان کردند: «دشمن تصور مي کرد بعد از رحلت امام خميني به عنوان يکي از ستون هاي اصلي حفظ نظام، مي تواند با يک برنامه دقيق پايه هاي فرهنگي و اعتقادي مردم را سست کند و با تغيير ذهنيت مردم نسبت به انقلاب اسلامي زمينه بازگشت مجدد استبداد و سلطه پذيري را فراهم کند.»

مقام معظم رهبري از تهاجم گسترده، تهاجم سياسي داخلي، تهاجم سياسي بين المللي، برجسته سازي برخي افراد ضد انقلاب و پررنگ کردن حضور سياسي برخي افراد غير معتقد به نظام اسلامي، به عنوان محورهاي اصلي برنامه 10 ساله دشمن بعد از رحلت امام (ره) نام بردند و افزودند: «دشمن به خيال خود تصور مي کرد بعد از اجراي اين محورها در مدت 10 سال با يک جرقه مي تواند قشرهايي از مردم را بر ضد نظام بشوراند و ماجراي تير ماه 78 در همين چارچوب قابل تحليل است.»

همانگونه که در بيانات رهبر انقلاب آمده، دشمن طرح ده ساله اي را از خرداد 68 تا تير 78 براي ضربه زدن به نظام و به دنبال آن حذف نظام و بازگرداندن مردم به فرهنگ قبل از انقلاب طراحي کرده بود.

تهاجم فرهنگي گسترده از يک سو، تهاجم سياسي داخلي – به عنوان نمونه اصلاحات آمريکايي با هدف حذف ولايت فقيه، حذف نهادهاي پس از انقلاب، رفراندوم و تغيير قانون اساسي- و تهاجم سياسي خارجي از جمله تحريم ايران، تحت فشار گذاشتن ايران، ادعاي اجماع جهاني عليه ايران و محور شرارت نشان دادن ايران، از جمله تلاش هاي همه جانبه براي رسيدن منافقين داخلي و خارجي به اهداف شوم خود و استکبار جهاني بود.

اوج اين طراحي 18 تير 78 و اجراي آن توسط برخي عناصر خود فروخته و وابسته – که بعدها نيز وابستگي شان به نظام سلطه جهاني و غرب مشخص شد – بود که با تحريک اراذل و اوباش در پوشش نام مقدس دانشجو پايتخت را مورد هجوم قرار داده و با نافرماني مدني و جنبش مردمي با تابلوي دانشجويي نهايتا قصد حمله به بيت مقام معظم رهبري – توطئه و طرحي که بعدها افشا شد – را مد نظر داشتند که به لطف خدا و حضور به موقع نيروهاي مردمي در صحنه اين توطئه عقيم ماند.

در جريان اين حادثه نظام ولايي راه خود را يافت و مردم به عمق توطئه و خواب آشفته اي که دشمن تدارک ديده بود پي بردند. پس از اين حادثه روند سياسي سياست بازان وابسته به غرب از 23 تير78 رو به افول رفت که اين افول همچنان ادامه دارد.

بسياري از مهره هاي کليدي جريان 18 تير 78 بعدها از کشور فرار کرده و به آغوش اربابان خود پناهنده شدند، جريان افراطي که قصد تغيير نظام و تغيير قانون اساسي و حذف رهبري را داشتند با ايادي شان رسوا شده و آرام آرام به دست مردم از صحنه حذف گرديدند.

دشمن فهميد اگرچه با جوسازي و جنگ رواني و ظاهر سازي و استفاده از برخي مهره هاي منافق چند صباحي جولاني را در فضاي جامعه دهد ولي نمي تواند اين انقلاب را سرنگون کند و بعد از اين قضايا حتي رهبران کاخ سفيد اعتراف کردند که ما ديگر به دنبال تغيير نظام اسلامي نيستيم بلکه به دنيال تغيير رفتار جمهوري اسلامي هستيم که اين عقب نشيني آشکار نشان از شکست طرح هاي توطئه آميز نظام سلطه جهاني به رهبري صهيونيسم و ايادي دشمن در داخل دارد.

18 تير نشان داد که ايران کشوري است که فرهنگ ولايت و شهادت در آن حکمفرماست و با کشورهاي ديگر همچون جماهير فرو پاشيده شوروي تفاوت بنيادين و ماهيتي دارد.

دشمن و ايادي دشمن با طرح هاي نخ نما و مادي، توان ضربه زدن به درخت پرثمر انقلاب که با خون 300 هزار شهيد آبياري شده، ندارد و مسير انقلاب اسلامي به سوي دولت اسلامي، کشور اسلامي و نهايتا تمدن اسلامي به پيش خواهد رفت و اگرچه کافران و مشرکان و منافقين نخواهند خداوند نور خود را کامل خواهد کرد. سازي و استفاده از برخي مهره هاي منافق چند صباحي جولاني را در فضاي جامعه دهد ولي نمي تواند اين انقلاب را سرنگون کند و بعد از اين قضايا حتي رهبران کاخ سفيد اعتراف کردند که ما ديگر به دنبال تغيير نظام اسلامي نيستيم بلکه به دنيال تغيير رفتار جمهوري اسلامي هستيم که اين عقب نشيني آشکار نشان از شکست طرح هاي توطئه آميز نظام سلطه جهاني به رهبري صهيونيسم و ايادي دشمن در داخل دارد.

18 تير نشان داد که ايران کشوري است که فرهنگ ولايت و شهادت در آن حکمفرماست و با کشورهاي ديگر همچون جماهير فرو پاشيده شوروي تفاوت بنيادين و ماهيتي دارد.

دشمن و ايادي دشمن با طرح هاي نخ نما و مادي، توان ضربه زدن به درخت پرثمر انقلاب که با خون 300 هزار شهيد آبياري شده، ندارد و مسير انقلاب اسلامي به سوي دولت اسلامي، کشور اسلامي و نهايتا تمدن اسلامي به پيش خواهد رفت و اگرچه کافران و مشرکان و منافقين نخواهند خداوند نور خود را کامل خواهد کرد.

  انقلاب مخملی چیست ؟  

آشوبگران چه میخواهند ؟؟

مقام معظم رهبری در نماز جمعه 29 خرداد  در خصوص وقایع اخیر بعد از انتخابات عنوان فرمودند : ... همزمان در داخل کشور هم، عوامل این عناصر خارجی به‌کار افتادند و خط تخریب، آتش سوزی، غارت اموال عمومی و مردم و سلب امنیت مردم شروع شد که البته این تخریبها ارتباطی به مردم و حامیان نامزدها ندارد بلکه مربوط به بدخواهان ملت ایران و مزدوران و دست نشاندگان سرویس های جاسوسی غرب و رژیم صهیونیستی است.

حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: این وضعیت دشمنان را به طمع انداخت و تصور کردند که در ایران هم می توانند همچون برخی کشورهای کوچک با چند ده میلیون دلارِ یک سرمایه دار صهیونیست، انقلاب مخملی کنند اما مشکل اصلی این دشمنان نادان این است که هنوز هم ملت ایران را نشناخته اند.

تا قبل از اعلام نتايج انتخابات، كمتر كسي قبول مي‌كرد كه انتخابات دهم اتوبان لشكركشي و تهاجم كساني است كه فکر شوم  براندازي نظام را  در سر دارند؛ اما اكنون كه عوامل اصلي هدايت‌كننده و كنترل‌كننده نقاب از چهره برانداخته‌اند و آشوب و اغتشاش را جانشين تسليم به رأي مردم كرده‌اند ديگر فهم اين نكته سخت نخواهد بود که: موج  هیجانات  ایجاد شده  تدارك يك انقلاب رنگي  در ايران است.

فعاليت‌ها و اقدامات جريان‌ها و گروه‌هاي مختلف سياسي در دهمين دوره انتخابات ریاست جمهوري بيش از آنكه عرصه رقابت در طرح و انديشه‌ها باشد به محاكمه دولت نهم تبديل شده بود؛ محاكمه‌اي كه اكنون با آشوب خياباني و تلاش براي تكرار حادثه كوي دانشگاه وارد مرحله ديگري شده است.

شايد در نگاه اول اين‌گونه به ذهن متبادر ‌گردد كه اين قبيل انتقادات و اظهارنظرها نوعي بهره‌گيري از تكنيك‌ها و تاكتيك‌هاي جنگ رواني است كه برای منفعل كردن رقیب به كار گرفته شده است؛ اما توجه جدي به اظهارات و برنامه‌هاي تبليغاتي آنها، اهداف و مقاصد پشت پرده‌اي را آشكار مي‌كند. قرائن و شواهد نشان می‌دهد تلاشي مرموزانه، استتار شده و بسيار پيچيده طراحي و پياده شده است تا زمينه يك انقلاب رنگي را در ايران فراهم آورند. روزنامه‌ها و سايت‌هاي مهاجم به دولت نهم، سرشار از اين شواهد و قرائن است.

برخي از آنها را چنين مي‌توان شمارش كرد:

1-  تشكيك در سلامت انتخابات و القاي تقلب در انتخابات قبل از برگزاری انتخابات

2-  طرح نظارت بين‌المللي بر انتخابات و تشكيل كميته صيانت از آرا

3-  افزايش انتظارات و مطالبات عمومي

  4-  تلاش براي سلب اعتماد مردم از نظام و القاي نا‌كار‌آمد بودن حاكميت

5-  هجمه‌ به گفتمان انقلاب و امام و رهبري

6-  اعلام خطر، تهديدنمايي، بحران‌نمايي و سياه‌نمايي از اوضاع كشور

7- توهین و تخریب و دروغ‌بافی بی‌سابقه علیه دولت

8-  لشكركشي و به صحنه آمدن تمامي مخالفين و معاندين نظام

 

ادامه نوشته

قطار انقلاب و جاماندگی ها

  انقلاب به بهترین نحوی مسیر خود را می پیماید. ریاست و صدارت کسانی که علقه ای به بنیان های فکری انقلاب ندارند، هرچند ضربه ای غیر قابل انکار است ولی لطمه ای غیر قابل جبران نیست. یک سؤال منطقی راجع به سیستم های مردم سالار قابل طرح است: «اگر مردم در یک نظام مبتنی بر آراء، ره به اشتباه رفتند و گزینه‌ی مطلوبی را انتخاب نکردند، آنگاه با صدمات جبران ناپذیر یک فاسد یا منحرف چگونه به ساختارهای مردم سالار در نظام اسلامی اعتقاد داشته باشیم؟»طبیعی است که همیشه نتیجه‌ی انتخابات نتیجه ای مطلوب نیست و چه بسا مردم تحت تأثیر تبلیغات سیاسی به اشتباه بیافتند. شاید مهمترین این اشتباهات روی کار آمدن سید ابوالحسن بنی صدر با چندین میلیون رأی باشد.شهید مطهری در کتاب پیرامون جمهوری اسلامی این سؤال را مطرح می کند و به آن پاسخ می دهد. پاسخ استاد شهید بسیار در خور تأمل است. ایشان انتخاب اشتباه را نوعی تجربه‌ی سیاسی می دانند که روند بالندگی اجتماعی و سیاسی مردم را شتاب خواهد بخشید. انقلاب مسیر خویش را می پیماید و بنابر کلیشه ای سیاسی، گهگاه فرزندان خویش را می خورد. تردیدی نیست که تاریخ مملو است از «جاماندگی ها» و خورده شدن انسان هایی که در حد خود روزگاری انبان ارزش ها و آرمان ها را بر دوش کشیده اند. ماجرای سقیفه و جنگ جمل 2 اتفاق تکان دهنده در تاریخ اسلام اند: ماجرای انحراف و نفاق.انتخاب بنی صدر به عنوان رئیس جمهور یک نظام نوخاسته‌ی اسلامی، هرچند دردناک و تأسف بار است ولی چندان اثرگذار نیست. روح خروشان انقلابی مردم در حیث جمعی خود به سرعت این لطمه را التیام می بخشد و انقلاب راه خویش را در پی می گیرد. انتخاب بنی صدر نه یک انحراف، بلکه یک اشتباه است. لطمه‌ی مهمتر شاید آن هنگام است که شعارهای مشابه سازی شده‌ی یک طیف سیاسی، حرکت اصلی و اصیل انقلاب را به کج‌راهه می کشاند.نزدیک‌ترین مفهوم به شعار «آزادی»، عدالت اجتماعی است. آزادی، به‌رغم تقدسش، گاهی کج‌راهه‌ای است که مردم تشنه‌ی عدالت را به انحراف می کشاند. 8 سال حاکمیت اصلاح طلبان، دورانی بود که به‌تدریج آن روی سکه‌ی «آزادی» افشا شد و مردم معنای حقیقی آن را دریافتند. دوران اصلاحات، بنا بر چارچوبی که استاد مطهری در اختیار ما می‌گذارد، نه یک لطمه‌ی جبران ناپذیر که نهایتاً با افشا شدن ماهیت حقیقی اش، به سرمایه ای تاریخی برای انتخاب های آینده‌ی مردم در نظام مردم سالار ما بدل شد. باید اعتراف کنیم که دوران اصلاحات با همه‌ی شرمندگی های تاریخی‌اش، در ابراز خود تا اندازه ای صادق بود. اصلاح طلبان (شاید از سر نخوت یا از روی خامی) آشکارا ارادت خود را به بنیان های غرب سکولار ابراز کرده و آشکارتر به مبانی مقدس انقلاب اسلامی اهانت کردند (رجوع کنید به افشای ماهیت سکولار جریان اصلاحات در فرمایشات مقام معظم رهبری 87/6/2). اوج این نخوت و خامی این بود که باردیگر به هوس دیرین خود کسی چون معین را به عنوان نماینده ی اصلاحات به انتخابات روانه کردند. انقلاب برای تعالی خویش نیاز به گذر از این گذرگاه ها دارد. سوم تیر 84 یک برگ دیگر از انتخاب سیاسی مردم ایران است. روزی که دغدغه های اصیل انقلابی، کج‌راهه را از راه اصلی باز می شناسد. می توان گفت که سوم تیر شکست جریان انحراف است. به میزان بالندگی و رشد سیاسی و فرهنگی نظام، مشکلات هم رشد می کند. طبیعی است که بزنگاه های سیاسی در آینده‌ی سیاسی ایران دیگر به سادگی انتخاب بنی صدر یا اصلاح طلبان نیست. جریان نفاق هماره هنگامی خود را می نمایاند که رشد و هوشیاری عمومی راه را بر اشتباه و انحراف ببندد. نفاق در یک تعریف ساده، باطلی است که لباس حق پوشیده است. جریانی که بنا به فرموده ی مقام معظم رهبری مصداق «ریزش» یا «جاماندگی» هستند، طبیعتاً برای ادامه‌ی حیات خویش راه منافقانه ای را برخواهند گزید. توضیح اینکه سوم تیر، رفتار صادقانه و خالصانه‌ی فرزند ان انقلاب که مفهوماً و مصداقاً تذکر دوباره‌ی ارزش ها و آرمان های انقلاب اسلامی بود، راه را بر اشتباه و انحراف بست. توفیق احمدی‌نژاد در جلب و جذب دل هایی که فارغ از قدرت طلبی سیاسی، دل در گرو عدالت، ساده زیستی و مردم داری داشتند، به‌طور طبیعی گفتمان انحرافی رقیب را به سوی تمسک به همین ابزار سوق داد. مبارزه در هوای گرگ و میش سخت است ولی آنگونه که احمدی‌نژاد اذعان کرده است «در این انتخابات، یاران حقیقی انقلاب مشخص می شوند» و پس از ابهام و تشابه های منافقانه، صبح روشن فرا خواهد رسید.در پس هر انتخاباتی، نشانی از بالندگی انقلاب نمایان می شود. حتی انتخاب های اشتباه هم پله ای برای صعود است. به‌رغم آنکه آرایش های مزورانه و منافقانه، انتخاب را سخت می کند ولی انقلاب مسیر خویش را می پیماید و چهره‌ی حقیقی فرزندان حقیقی یا شناسنامه ای خود را بازمی نمایاند و اینک احساس می شود که مسافران دیگیری از این قطار پر خروش به بیرون پرتاب شود ، شاید این همه سال برای بازگشت همه غافلین به مسیر اصلی انقلاب دیگر کافی باشد ، آری انتخابات 22 خرداد جشن انقلاب جوانی است که می خواهد برای همیشه با فرهنگ اشرافیگیری عالیجنابان قدرت‌ طلب و مافیای ثروت و قدرت  خداحافظی نماید .  

 

انقلاب سوم ، رهایی کشور ار مافیای قدرت و ثروت

انقلاب دیگری در راه است

هیچوقت از یاد نمی‌برم که چهار سال پیش، وقتی که احمدی نژاد و هاشمی رفسنجانی با هم به مرحله دوم انتخابات ریاست جمهوری راه پیدا کردند، یک‌مرتبه هر پیامک و شایعه ای که تا آن زمان علیه قالیباف ساخته شده بود، چندین برابر آن علیه احمدی نژاد ساخته شد.

دلیلش این بود که اصلاح طلبان بر اساس نظرسنجی‌ها، قالیباف را رقیب اصلی خودشان می‌دانستند و نه احمدی‌نژاد و لذا تا قبل از دو مرحله‌ای شدن انتخابات نهم عمده تخریب اصلاح طلبان علیه نامزدهای انتخابات نهم متوجه قالیباف شده بود.

از یاد نمی‌برم که دولت وقت و آقای خاتمی چطور همه امکانات خود را به کار گرفته بودند تا هاشمی رفسنجانی در برابر احمدی نژاد پیروز شود؛ از یاد نمی‌برم که در بین آن همه تجملات و تبلیغات گسترده هاشمی رفسنجانی، چند تا جوان بسیجی که تعدادشان به اندازه انگشت‌های دست هم نمی‌شد، تنها یک عکس آنهم عکسی سیاه و سفید از دکتر احمدی نژاد در دست گرفته بودند و داد می زند ” فقط احمدی نژاد ”.

احمدی نژاد در انتخابات 84 با اکثریت آرا، رئیس جمهور شد تا به خیلی‌ها بفهماند که مردم ب
ی شعور نیستند و علیرغم فضاسازی‌هایی که علیه احمدی نژاد انجام شده، مردم می فهمند که چه کسی ظالم هست و چه کسی مورد ظلم واقع شده است، و هیچ‌کسی نمیتواند با گریه کردن در فیلم ”مستند انتخاباتی“ آنها را فریب بدهد، چیزی که انگار هنوز کرباسچی و کروبی نفهمیدند.

مرحله دوم انتخابات 84 با پیروزی دکتر احمدی نژاد تمام شد و این پیروزی برای رقبای دکتر احمدی نژاد قابل قبول نبود لذا از همان اولین روزهای آغاز خدمت دولت نهم، کوشیدند تا احمدی نژاد و دولت وی را مورد ”نقد“ و گاهی اوقات ”تخریب“ قرار دهند.

روز‌ها گذشت و گذشت و سه سال از عمر دولت نهم با یک کارنامه درخشان سپری شد اما نقدهایی که به دولت وارد می شد کم کم جای خودش رو با تخریب عوض کرده بود؛ از اواسط تابستان 87 بحث انتخابات کم کم شروع شد، مهدی کروبی انگار از همه بیشتر عجله داشت تا نامزد انتخابات بشود، به همین خاطر از همان روزها فعالیت خود را شروع کرده بود و از طریق رسانه‌هایی که در اختیار داشت از جمله روزنامه ”اعتماد ملی“ به دولت حمله می کرد.

کروبی خوب می دانست که در این انتخابات رقیب اصلی‌اش تنها احمدی نژاد است و نه کس دیگری؛ پس از اینکه این طرح شیخ اصلاحات مورد استقبال اصلاح طلبان قرار نگرفت و با بی توجهی آنها همراه شد، کروبی تصمیم گرفت که به طور مستقل کاندیدای انتخابات بشود و هر چقدر هم که دیگر اصلاح طلبان از او خواستند تا کنار برود قبول نکند.

حضور کروبی در کنار خاتمی باعث می شد تا او بخشی از آرای اصلاح طلبان را به خود اختصاص بدهد، از سویی دیگر خاتمی هم آدمی نبود که بتواند حضور کروبی را در کنار خود تحمل کند، حتی با وجود حمایت‌های تمام و کمال رئیس مجمع تشخیص مصلحت.

کروبی همچنین توانسته بود تا برخی از چهره‌های سرشناس اصلاح طلب از جمله دبیر کل

حزب کارگزاران را را به سمت خود جذب کند.

دودلی‌های خاتمی و شک او در داشتن توانایی برای شکست دادن احمدی نژاد از یک سو و بی میل نشان ندادن میرحسین موسوی که تاکنون در پشت صحنه به اصلاح طلبان خدمت می کرد برای کاندیداتوری باعث شد تا خاتمی از احتمال انصراف و کناره گیری به نفع میرحسین موسوی سخن بگوید. در این میان برخی از احزاب تندروی حامی خاتمی از جمله مشارکت، سازمان مجاهدین انقلاب و حزب کارگزاران اعلام کرده بودند که اگر خاتمی به نفع کسی کناره گیری کند، ما از وی حمایت نخواهیم کرد و حتی از تحریم انتخابات نیز سخن می گفتند.

 

 

ادامه نوشته

آسيب‌شناسي فرآيند تحقق دولت اسلامي در پايان دهه سوم انقلاب از ديدگاه مقام معظم رهبري

در مسير تولد و رشد هر پديده اي، ممكن است آسيب ها و آفت هايي بروز كند و از تحقق يا استمرار آن جلوگيري نمايد؛ موانع همان آسيب ها و آفتهايي هستند كه اگر زدوده نشوند، ادامه حيات آن پديده را با مشكلات جدي روبه‌رو مي سازند...

 

در مسير تولد و رشد هر پديده اي، ممكن است آسيب ها و آفت هايي بروز كند و از تحقق يا استمرار آن جلوگيري نمايد؛ موانع همان آسيب ها و آفتهايي هستند كه اگر زدوده نشوند، ادامه حيات آن پديده را با مشكلات جدي روبه‌رو مي سازند.

آسيب شناسي يعني شناسايي آن دسته از عوامل مهم و مؤثري كه به وجود آمدن و تداوم حيات آن ها مي‌تواند فرآيند تحقق اهداف هر نظامي (سيستمي) را متوقف و يا به صورت محسوس، كُند نمايد

انقلاب، نظام و جامعه اسلامي هم اگر به آسيب زدايي و آفت زدايي توجه كافي نكند، آسيب‌ها و موانع، حركت تكاملي و رو به توسعه آن را مسدود مي‌كنند و تحقق اهداف آن را به تأخير انداخته، يا ناممكن مي‌سازند. شايد به تعداد اهدافي كه هر انقلاب و جامعه و حكومت دنبال مي‌كند بتوان آسيب ها و موانعي را پيش‌بيني كرد.آسيب شناسي انقلاب اسلامي ايران، به معني بررسي واقع بينانه مشكلات، اشكالات، انحرافات، آفات، تحريفات و موانع رشد و كمال انقلاب اسلامي است. مراد از آسيب ها و آفات، اموري هستند كه مي‌توانند دستيابي انقلاب اسلامي را به آرمان ها و اهداف خود، كُند يا ناممكن سازند. اين بدين معني است كه غايت و آرمان نهايي انقلاب اسلامي ايران - در سال 1357- فقط سقوط يك رژيم سياسي و جايگزيني رژيم سياسي ديگر نبوده كه با تحقق آن، انقلاب پايان يافته باشد بطور کلي فرآيند تکاملي انقلاب اسلامي را مي‌توان به 5 مرحله تقسيم بندي نمود: 1- پيروزي انقلاب اسلامي 2- تحقق نظام اسلامي 3- تشکيل دولت اسلامي 4- شکل گيري کشور اسلامي 5- ساختن دنياي اسلامي.

ادامه نوشته

جمعه خونین تهران

 

17شهریور تكرار عاشورا و میدان شهدا تكرار كربلا و شهدای ما تكرار شهدای كربلا و مخالفان ملت ما تكرار یزید و وابستگان او هستند.

امام خمینی (ره)

 جمعه سرخ یا 17شهریور-اعلام حكومت نظامی وقتل عام مسلمانان

در اولین ساعات جمعه 17 شهریور سال 1357، ارتشبد غلامعلی اویسی از رادیو اعلام حكومت نظامی كرد و اطلاعیه فرمانداری نظامی را به شرح زیر قرائت كرد:

1-  دولت شاهنشاهی ایران به منظور ایجاد رفاه مردم و حفظ نظم از ساعت 6 صبح روز جمعه 17 شهریور 1357، مقررات حكومت نظامی را به مدت 6 ماه در شهرهای كشور اعلام می نماید.

2-    این جانب (ارتشبد اویسی) به سمت فرماندار نظامی تهران و حومه منصوب  گردیده ام.

3-  ساعات منع عبور و مرور از ساعت 21 تا 5 صبح روز بعد تعیین می گردد... . براساس اطلاعیه شماره سه فرمانداری نظامی اجتماع بیش از دو نفر در تهران ممنوع اعلام گردید.

مردم تهران كه از حكومت نظامی اطلاع نداشتند، پیش از ساعت 6 صبح و پس از ادای فریضه نماز برای چهارمین روز متوالی، از خانه ها بیرون آمده و سیل آسا روی به خیابان ها آوردند. مركز تجمع آنان میدان ژاله (میدان شهدای كنونی) بود، همین كه مردم به خیابان ها رسیدند، ناگهان با دیدن تانك ها و زره پوش های نظامی و ماموران مسلسل به دست حكومت نظامی غافلگیر شدند.

ادامه نوشته

استمرار انقلاب

بسم الله الرحمن الرحیم‎

اللهم عجل لولیك الفرج و العافیه والنصر و اجعلنا من خیر انصاره واعوانه والمستشهدین بین یدیه‎

‎ در باب امكان انقلابی ماندن و مفهوم تداوم انقلاب با دو گرایش عمده مواجه بوده و هستیم‎.

رویكرد‎ ‎اول انقلاب را یك پدیده تاریخی می داند كه مثل هر پدیده تاریخی دیگر، مشمول‎ ‎مرورزمان قرار می ‏گیرد وبنابر این عبارت پایان انقلاب عبارتی معنادار وبلكه‏‎ ‎بدیهی است‏‎.

در رویكرد دوم انقلاب حقیقتی اجتماعی و ضرورتی عقیدتی است. انقلاب تحول و اصلاح مستمربرای رسیدن ‏به قله های كمال فردی و اجتماعی‎ ‎است و سكون و ركود درحركت اصلاحی وتحول اجتماعی به معنا ی در ‏جا زدن و‎ ‎عقبگرد است.‏‎

رویكرد اول انقلابی ماندن را نوعی افراطی گری و ماجراجویی وحتی قانون شكنی می پندارد.‏‎

اما رویكرد‎ ‎دوم معتقد است كه انقلاب، نوعی اصلاحات دائمی و زیر بنایی است كه جهادی‎ ‎مستمر را می ‏طلبد. یك دوره غفلت یا تغافل می تواند به از دست رفتن همه دستاوردها و‎ ‎فرآورده های انقلاب منجر شود. ‏انقلاب دهه به دهه، سال به سال و تصمیم‎ ‎به تصمیم باید تجدید واحیاء و بلكه تعمیق شود. حركت به سمت ‏عدالت، آزادی، آزادگی، رشد، كمال، صلح و امنیت، برادری ومحبت، برچیدن سوء‎ ‎استفاده ها و برتری طلبی ‏ها و محو كینه ورزی ها، حركتی دائمی و مبتنی بر‏‎ ‎نگاه انقلاب محور یعنی اصلاحات زیر بنایی، ساختاری و ‏اساسی است. بسیار‎ ‎روشن است كه اینجانب به رویكرد دوم معتقدم. با جدیت و قطعیت عرض می نمایم‎ ‎كه ‏انقلاب دائمی و حفظ انرژی جنبشی و عزم انقلابی، تنها راه بقاء انقلاب‎ ‎اسلامی و تحقق اهداف اقتصادی، ‏سیاسی، فرهنگی و آرمانی آن است.‏‎

اعتقاد به انتظار حاكمیت همه ارزشها در جهان در حقیقت اعتقاد به انقلاب همه جانبه و مستمردراندیشه، ایمان ‏و عمل صالح است‎ .‎

آری! موجیم كه آسودگی ما عدم ماست

مراد‎ ‎بنده از انقلابی ماندن تكرار برخی تجربیات و یا بازگشت به نقطه شروع نیست بلكه دقیقا به مفهوم ‏اصرار بر‎ ‎ارزش های انقلابی وتلاش برای تعمیم وتعمیق آنها در فازهای تكاملی ومراحل‏‎ ‎بالاتر و مبتنی بر ‏منطق و تدبیر انقلابی است.‏

پیروان رویكرد اول به‎ ‎تدریج تبدیل به "انقلابیون سابق" یا "انقلابیون شرمنده" می شوند كه بدهكاریهای‎ ‎شخصی خود را به شكل بدهكارسازی انقلاب، تغییر صورت داده و هزینه خستگی ها‏‎ ‎و بریدگی ها و احیانا ‏خودخواهی ها و اشرافیت گرایی های خود را بر ملت‏‎ ‎تحمیل می نمایند. آنان با ادبیات دلسوزانه و ‏شعارعقلانیت و واقع بینی به‏‎ ‎تدریج، شعارهای اصلی انقلاب را یك به یك، به نمایندگی خود خوانده از طرف‏‎ ‎ملت كه صا حبان اصلی انقلابند، پس گرفته و احیانا تغییر داده و یا دست كم‎ ‎تفسیر به رای می كنند و در مقابل ‏كسانی را كه به آرمانهای اصیل انقلاب و امام‏‎ ‎پایبند مانده اند را با صفاتی چون خام، تندرو،‎ ‎قشری، سطحی و ‏یا شتابزده توصیف می كنند. چرا كه از نظر آنان انقلاب تمام‎ ‎شده است وحداكثر سالی یك بار یك جشن تولد ‏تشریفاتی برای آن برگزار کردن کافی است و این همه بدهكاری آنها به امام و شهدا است.‏‎

رویكرد دوم، براین‎ ‎باوراست كه حكومت باید با همان خلوص وشدت 23بهمن 57، در كنار توده های‎ ‎مردم و ‏عاشق آنان و دلداده به محرومین و مستضعفین و اهل دوندگی شبانه روزی‎ ‎باشد و خود را ممنون و ‏بدهكارمردم بداند و نه مالك و طلب كار و منت گذار بر آنها‎.

این حقیر با همه كاستی ها و با همه محدودیت ها و ضعف های شخصی‎ ‎كه بدان معترفم، خود را متعلق به ‏رویكرد دوم می دانم واگر اسم این سادگی‎ ‎است، از خدای شهیدان می خواهم كه هیچوقت پیچیده نشوم و همیشه ‏ساده بمانم‎ .‎
(یادداشت های شخصی رییس جمهور)